عاشقانه بی پایان ما

عاشقانه بی پایان ما

از لحظه های هی و شی
عاشقانه بی پایان ما

عاشقانه بی پایان ما

از لحظه های هی و شی

این جمعه و سالم ترین کله دنیا

روز چهارشنبه ای خیلی دوس داشتم هی بیاد پیشم ولی نشد و روز پنج شنبه هم مهمون داشتیم و جمعه از ظهر تا شبش با هی بودیم،خیلی خوب بود و کلی میرداماد بودیم و دستپخت کتلتی مامان هی رو خوردم که عالی بود و عصرش رفتیم پاساژ ارگ  و کلی چرخیدیم ،چقد چیز دیدم که دوس داشتم، کفش و کلاه و لباس و به به...با هی قرار گزاشتیم یه تیپ ست باهم بخریمبعدش اپل واچم خیلی خوبه بعدش دیگه همین شام تو میدون تجریش درحالیکه بسیار گشنه بودیم خوردیم و راستی منم در عرض دوهفته سه کیلو کم کردم کلی با هی حرف زدیم و راجع تنها مشکل دوستیمون که بودن هی با دوستاش بود حرف زدیم .... هی دلم رو اروم کرد، بعدشم اومدم خونه تا قسمت شیش شهرزاد روکه هی اورده دیدم،عالیهبعدش هی برام تعریف کرد هفته پیش که کمپوت رو بردم ملی ذوست مهرم خونمون بود و مامانم به ملی گفت اینارو عروسم برام اورده و ملی که منو میشناسه به مامان هی گفته:خاله خیلی دختر خوبیه ؛ فرشته س....حمید خیلی خوش شانسهمامان هی خیلی خوشحال شده....حس خیلی عجیبی بهم میگه که مامان هی رو خیلی دوس دارم هی دیشب تو حرفاش میگفت تو سالم ترین کله دنیارو داری...از همه دخترایی که میشناختم حتی خواهرم...بعد هی برام اتک وارم کلشم رو زد دیگه اینم از جمعه ما
کاش بشه هی برای من یه خونه بگیره که یه اتاقش رو بکنیم اتاق ورزش ، ترذمیل و اینه و دمبل و تی ار ایکس و اینا بذاریم ... تو هونه ورزش کنم...صبا بریم پیاده روی بعد سرکار عصرا باشگاه یا خونه ورزش کنیم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.