روز پنج شنبه با هی بعد از مدتی گشتن تو پاساژای مختلف بالاخره انگشتر نشوونم رو میلاد نور خریدم،بی اندازه دوسش دارم و خیلییی خوشگله .... لحظه خرید انگشتر صدای اذان مغرب میومد این باعث لبخند رو لب من و هی شد... دادیم انگشتر رو به دستم سایز کردن و هی برام یه قاب گوشی خوشگل جدید خرید و شام خوردیم و با خوبی و خوشی و خنده اومدم خونه ،باور کردنی نیست ، روزی که انگشتر رو خریدم ۵ سال قبلش هی اولین بار بهم پیشنهاد دوستی داده ... خدا رو ممنونیم برای این عشق و دعا میکنیم اتفاقای خوب و خوش یمن پیش رومون باشه، کت شلوار اقا داما و انگشتر عروس خانوم حاضره ، بریم سراغ بقیه کارها و خریدها
روز جمعه با علی و الهام ۴تایی رفتیم سینما و شام کلی خوش گذشت