اسباب کشی به خونه خوشگل جدیدمون همزمان بود با روزی که هی و پدرش رفتن دکتر برای بیماری هی...هنوز نمیدونیم چیه و هی باید یه ازمایش دیگه هفته اینده بده...اسباب کشی هم انجام شد و خونه جدید به شدت بزرگ و دلباز و پرنور و باصفاس...یه خونه شمالی ته یه بن بست شیب دار با ویوی قشنگ....یه اتاق درم تراس دار که کلی براش نقشه دارم و به زودی به مرحله اجرا درشون میارم
