صبح فردای چهارشنبه سوری برای خرید اجیل هی اینا رفتیم بازار دوتایی...دایی های هی اونجا حجره دارن...هی برای منم پسته و گوجه جنگلی خریده بود....کلی خرید کردیم و اومدیم با مترو پارکینگ مترو صادقیه...بعدشم رفتیم ناهار کبابی صداقت و منم عیدی هی و محصولات خرمایی دبی رو از کافه بتیل بهش دادم....هی هنو برام عیدی نخریده، فک کنم یادش نبود عیدی بخره....واسش یه پاور بانک خریدم که به نظرم وسیله پر کاربردیه...میخاستم ساغت بخرم که از شانسم ساعتی که دوس داشت تموم شده بود

خلاصه هی از دیدن عیدیش خیلی خوشحال شد

بعدش عصرش بزار انف جار ریخ داده و خدا به ما رحم کرد و باید صدقه داد....خدایا ممنون مراقبمونی

عصرشم هی با دوستاش بیرون بود و منم خالم اینلا اومدن خونمون و شبشم شهرزاد دیدیم و پیتزا خوردیم....روزای اخر 94 روزای خوبین

اخرین قرار 94 من و هی جمعه یا شنبه س...