روز پنج شنبه بعد از کار دوست مهربونم اومد خونمون و کلی با مامان سه تایی شستیم و حرف زدیم و در اخر رفتیم واسه هفته بعد تولد دوستمون کادو خریدیم و مامان و بابا هم راضی شدن من هفته دوم اردیبهشت با این گروه یه سفر دو روزه شمال برم و البته نمیدونن هی هم خواهد بود و اصلا ویلا هی اینا قراره بریم

خب نمیشه بگم و در ضمن گفتنش صلاح نیست و تازه رفتنش هم اتفاقی به همراه نداره جز تفریح و خوش گذرونی...اگه هی تا اون موقه جراحی نشه سفر پابرجاست و من و هی و عذوس دوماد و چند نفر دیگه از دوستان عازم سفر میشیم...کلی فکر و برنامه داریم
